معنی شعر حکایت درخت علم
شیخ خندید و بگفتش ای سلیم این درخت علم باشد ای علیم
شیخ خندید و به او گفت که ای شخص ساده دل درختی که تو به دنبال آن هستی درخت علم است
تو به صورت رفتهای ای به خبر زان ز شاخ معنیای، بی بار و بر
ای شخص ساده دل تو فقط در جست و جوی ظاهر این درخت پرداخته ای به همین دلیل است که از معنا و مفهوم آن غافل ماندهای
گه درختش نام شد، گاه آفتاب گاه بحرش نام شد، گاهی سحاب
به علم گاهی نام درخت می دهند گاهی نام آفتاب و گاهی نام دریا و گاهی نام ابر
آن یکی کش صد هزار آثارخاست کمترین آثار او عمر بقاست
علم فواید زیادی دارد که کمترین فایده آن داشتن زندگی جاودان است
معنی واژگان
روانه کرد : راهی کرد - فرستاد
تَمسخُر : مسخره کردن
بار سفر را ببندید : آماده سفر شوید
سلیم : در اینجا به معنی ساده دل و نادان - سالم
علیم : در اینجا به معنی نادان و بی خبر – عالم
صورت : ظاهر
معنی : باطن
بی بار و بر : بی بهره
گه : مخفف گاه
بحر : دریا
سحاب : ابر
عمر بقا : زندگی جاودان