درد عشقی کشیده‌ام که مپرس *** زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

رنجی از عشق را تحمل کرده‌ام که از آن سوال نکن زیرا نمی‌توانم جواب بدهم و زهری از جدایی نوشیده‌ام که از تلخی نمی‌توان درباره آن پرسید.


گشته‌ام در جهان و آخر کار *** دلبری برگزیده‌ام مپرس

مدت زمان زیادی در سراسر جهان جست و جو کردم و در آخر دلبری انتخاب کردم که نمی‌توان آن را توصیف کرد.


بی تو در کلبه‌ی گدایی خویش *** رنج‌هایی کشیده‌ام که مپرس

بدون تو در خانه فقیرانه خودم، سختی‌های بسیاری کشیدم که درباره آن‌ها چیزی از من نپرس.


همچو حافظ، غریب در ره عشق *** به مقامی رسیده‌ام که مپرس

مانند حافظ در راه عشق، غریب و تنها و بی تجربه‌ام ولی پس از تحمل سختی‌ها به مقامی رسیده‌ام که نمی‌توانم درباره آن توضیح بدهم.




برچسب ها معنی شعر درس رنج هایی کشیده ام که مپرس