شيخ خنديد و بگفتش ای سَليم ٭٭٭٭ اين درخت علم باشد ای عليم

شیخ به او خندید و گفت ای آدمِ ساده‌دل، آن درختی که به دنبالش می‌گردی همان علم است


تو به صورت رفته‌ای، ای بی خبر ٭٭٭٭ زان ز شاخ معنی‌ای، بی بار و بر

تو بی‌خبر از همه جا به دنبال ظاهر این درخت رفته‌ای و به همین دلیل از معنا و مفهوم اصلی آن بی‌خبر هستی.


گه درختش نام شد، گاه آفتاب ٭٭٭٭ گاه بحرش نام شد، گاهی سحاب

گاهی به علم، درخت می‌گویم و بعضی وقت‌ها آفتاب. بعضی وقت‌ها دریا و بعضی وقت‌ها ابر


آن يکی کِش صد هزار آثار خاست ٭٭٭٭ کم ترين آثار او، عمر بقاست

علم هزاران فایده مختلف دارد که تنها یکی از آن فواید عمر جاویدان است.

 



برچسب ها معنی شعر حکایت درخت علم